مطالعاتی که در حوزه تربیت و روان شناسی کودک صورت گرفته اند حاکی از آنند که والدین در تربیت فرزندان خود از شیوه ها و روش های مختلفی استفاده میکنند. برخی از والدین استفاده از روش های صحیح فرزند پروری ( درست پروری ) را وجهه همت خود می سازند در حالی که دیگران ممکن است به شیوه های فرزند پروری نامطلوب و نامناسب متوسل شوند ، آنان مممکن است در تعامل با کودک خود به استفاده مکرر از روش های تنبیه روی بیاورند و یا اینکه کودک خود را به حال خود رها کنند و او را در انجام هر فعالیتی آزاد بگذارند . تردیدی نیست که نوع شیوه فرزند پروری می تواند اثرات بالفعل و بالقوه قابل ملاحظه ای بر رشد شخصیت ، افزایش اعتماد به نفس و وضعیت عاطفی کودکان بر جای بگذارد . این اثرات غالبا پایدار بوده و میتوانند زندگی روانی آینده کودک را تحت الشعاع قرار دهد .بامریند یکی از دانشمندانی است که در زمینه شیوه های فرزند پروری مطالعات متعددی انجام داده است .وی سه شیوه یا الگوی فرزند پروری را که والدین در برخورد با کودک خود از آنها استفاده میکنند را مطرح کرده است :
1-شیوه فرزند پروری مستبدانه (تحکم آمیز )
در این شیوه پرورشی ، والدین تلاش می کنند تا رفتار فرزندان خود را شکل داده ، کنترل و ارزیابی کنند . این دسته از والدین ، دوست دارند فرزندان شان دستورات و اوامر آنان را بپذیرند . بنابراین ، هر گاه رفتار فرزندانشان با خواسته ها و مطالبات آنان در تضاد باشد از روش های تنبیه ی و مجازات استفاده میکنند . این گروه از والدین در کنش های متقابل و در تعامل خود با کودک سرد و بی روح عمل می کنند. کودکانی که در این نوع از خانواده ها پرورش می یابند معمولا مطیع و فرمانبردار هستند و در رفتار آنان غالبا پرخاشگری دیده میشوند.
2- شیوه فرزند پروری مقتدرانه
در این روش فرزند پروری والدین انعطاف پذیر عمل می کنند . آنان ضمن اعطای آزادی برای فرزندان خود ، مقررات روشن و آشکاری را برای آنان وضع می کنند. در عین حال برای آن مقررات وضع شده دلایلی ارائه داده و غالبا در مورد خواسته هایشان با فرزند خود استدلال می کنند . این والدین به نیازها و عقاید فرزند خود حساس هستند و آنان را به رعایت مقررات خانوادگی تشویق و تقویت می کنند. این دسته از والدین در روابط خود با کودکان صمیمی هستند و برای راهنمایی و هدایت آنان غالبا از تقویت مثبت استفاده می کنند و هنگامی که شرایط ایجاب کند از سرزنش و تنبیه ملایم نیز بهره می برند .کودکانی که در این دسته از خانواده ها پرورش می یابند غالبا صمیمیت ، خلاقیت ، اصالت ، سازندگی و کنجکاوی خاصی از خود نشان می دهند . با آزادی معقولی که در خانواده برقرار است این کودکان فرصت گفت و گو با والدین را پیدا می کنند و در تصمیم گیری ها شرکت می کنند. به طور کلی کودکان پرانرژی و فعال هستند و در بیان و ابراز احساسات خود کمتر دچار وقفه و بازداری می شوند .
3- شیوه فرزندپروی سهل گیرانه ( آزادگذار )
در این شیوه فرزند پروری والدین از فرزندان خود انتظار مشخصی ندارند و کودکان در بیان احساسات و رفتارهای خود آزادی عمل کامل دارند. چنین والدینی برای کنترل فرزندان خود به ندرت از زور و تنبیه استفاده می کنند . زندگی اعضای این گونه خانواده ها با هرج و مرج و بی نظمی همراه است در بسیاری از موارد زندگی با این وضع دشوار است و خانواده دچار تزلزل می شود و آثار آن در زندگی فرزندان ملاحظه می شود. افراد این خانواده ها غالبا بی بند و بار ، لاابالی ، سهل انگار و بی هدف خواهند بود و معیاری بر رفتار آنان حاکم نخواهد بود .